۱۳۹۵ مرداد ۱۰, یکشنبه

فراخوان برای گرامیداشت شهدای ‏قتل عام۶۷


خانواده‌های شهیدان و زندانیان سیاسی طی فراخوانی، هموطنان را به شرکت در کارزار بزرگداشت شهیدان قتل‌عام ۱۳۶۷ فراخواندند و اعلام کردند: گذشت ۲۸ سال از قتل‌عام زندانیان مجاهد و مبارز، به فتوای شیطان مجسم دوران، خمینی خون‌آشام و تحت نظر سردمداران پلید نظام آخوندی مانند خامنه‌ای و رفسنجانی... .. نه تنها از جوشش خون آن جاودانه‌فروغ ها که قهرمانانه برعهد خود با خدا و خلق وفا کردند نکاسته بلکه به عکس هر روز که می‌گذرد، این خونهای پاک بیش از پیش گریبان فاشیسم دینی حاکم بر ایران را گرفته و سرنگونی محتوم آن را نزدیکتر می‌کند.
 در ۲۸ امین سال قتل‌عام ۳۰هزار زندانی مجاهد و مبارز، رژیم آخوندی در ضعیف‌ترین وضعیت خود به‌سر می‌برد و پس از آن‌که در اثر کارزار بی‌سابقه مقاومت ایران، سال گذشته ناگزیر شد جام زهر توافق اتمی را سر بکشد، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی آن بسا عمیق‌تر شده، مخاصمات درونی رژیم شدت گرفته و رژیم هر روز بیشتر در باتلاق سوریه فرو می‌رود و هیچ چشم‌اندازی برای خروج از آن ندارد.
 در ادامه این فراخوان آمده است:‌در چنین شرایطی وظیفه ما این است که بزرگداشت شهیدان قتل‌عام ۱۳۶۷ را به یک جنبش اعتراضی همه‌جانبه علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران و به ناقوس مرگ این رژیم تبدیل کنیم.
خانواده شهیدان و زندانیان سیاسی سپس رهنمودهایی برای برگزاری هر چه فعال‌تر این کارزار اعلام کردند و خواستار کمیته برگزاری گرامیداشت خاطر شهیدان قتل‌عام ۱۳۶۷ در هر شهر و محله و دانشگاه و یا کارخانه و گرامیدات خاطره شهیدان با برافراشتن ”شعارهای مرگ بر خامنه‌ای مرگ بر اصل ولایت‌فقیه ”شدند.
این فراخوان همچنین از هموطنان و جوانان اشرف‌نشان خواسته شده است، با نصب عکس شهیدان و دست نوشته‌هایی در گرامیداشت یاد شهیدان، پیام آنان را به درون هر کوچه ومحله و خانه‌ای ببرند.

با ما در كانال تلگرام پيشتازان راه آزادي همراه باشيد
Telegram.me/shahidanAzadi

۱۳۹۵ مرداد ۳, یکشنبه

وداع با عزیزان


اولین روزهای مرداد، یادآوری سالگرد عملیات کبیر فروغ جاویدان است.  
«فروغ جاویدان» حماسه‌یی فراموشی‌ناپذیر که تا به ابد زینت تاریخ این میهن خواهد بود و نسلهای آینده نیز از سرچشمه جوشان و خروشان ارزشهای انقلابی و مبارزاتیش خواهند نوشید. 
بخشی از این حماسه و حماسه سازان مادران مجاهدی بودند که بایستی با جگرگوشه های خود وداع می کردند.
کسي نفهميد در آن لحظات کوتاه بر مادران مجاهد چه گذشت؟ اين موضوع را کسي فهم مي‌کند که خود مادر بوده باشد؛ مادري که فرزندش را تا سرحد جنون دوست دارد. نه به‌خاطر دلسرد بودن و بي‌عاطفگي، که اتفاقاً براي تکثير قلب خود و دوست داشتن بزرگ؛ براي نثار کردن عشقش به ديگران و عمومي کردن اين عشق‌، عشق کوچکش را ترک مي‌کند. آيا هرگز گلي را آب داده‌ايد تا احساس باغبان را از شکسته و چيده‌شدنش -با دست تطاول- دريابيد؟ آيا وقتي تکه‌يي از جانتان را با منقاش جدا مي‌کنند‌، مي‌توانيد ساکت بنشينيد؟! 

مادران مجاهد بين عشق به ميهني شعله‌ور، و فرزندانشان‌، بسادگي انتخاب مي‌کنند: «ميهن و ديگر هيچ». آيا اين ساده است؟ يا براي نيل به آن بايد از کوره‌هاي گدازان تصميم گذشت؟.